خورشید عجب شراب خوبی خورده ست
شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ
رباعیات محمد رهام
(بسته ی اول) :
1
دنیا به دلِ بی غل و غش ننشیند
تا اشک نریزیم عطش ننشیند
بنشین سر جایت که فرو خواهد ریخت
کوهی که سر جای خودش ننشیند
2
انگار طلوع را غروبی خورده است
قالیچه ی آسمان چه چوبی خورده است؟
عمریست زمین دور سرش می چرخد
خورشید عجب شراب خوبی خورده است!
3
چشم و دل و جسم و روح گرم است به تو
هر شعله ی باشکوه گرم است به تو
مردم همه پشتشان به کوهی گرم است
خورشیدی و پشت کوه گرم است به تو
4
از ما برگشت آه از ما برگشت
تا نیمه ی راه آمد اما برگشت
ماهی که سوار قایق من شده بود
آنقدر گریست تا به دریا برگشت
5
عمری پی اشک من دویده ست زمین
باران زیادی نچشیده ست زمین
آنگاه که دست من به دست تو رسید
گفتند به آسمان رسیده ست زمین